پریساسادات گلمپریساسادات گلم، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره

خاطرات پریسا جون

ورود نی نی های سال 92

سلام سلام نفسم. ایشاله امسال، ٦تا نی نی به دوستات اضافه میشن.... ساریناجون(نی نی دخترخاله گلم،مرجان)که ٢٦همین ماه متولد شد. نی نی خاله رویا (دوستم)،یه پسمل دارن،تولدش تو مردادماهه .. نی نی خاله ملیحه(خاله خودم) تو آذرماهه... نی نی خاله محبوبه(دخترعمه بابایی)تولدش تو مردادماهه... نی نی خاله مریم(دختر عمه بابایی)و آبجی خاله محبوبه،تولدش تو دیماهه... نی نی زن عمو حمید،تو بهمن ماهه... قدم همگیشون مبارک باشه ایشالههههههههههههههههههه..... یه چند تا ازین تاریخ تولدا طبق سونو گرافی خاله ملیحه(دخترعمه بابایی و دوست عزیزم)هستش تا بعددددددددددددددددددددددددد ببینیم چی میشه میبوووووووووووووووووس...
31 ارديبهشت 1392

انداحوالات پریساجون با بیان کلمه عمو و انار

سلام گل نازم. بعراز ظهر جمعه ساعت ٤ونیم،حرکت کردیم طرف بیرجند...در طی مسیر دخمل خوبی بودی... بیشتر شیر خوردی....یه کم خوابیدی...ساعت ٧ونیم رسیدیم مقصد.... رفتیم مدیریت بانک ،کلید مهمانسرا رو گرفتم ...ساعت ٨ رسیدیم اونجا... یه خورده استراحت،نماز،شام... بابایی پیشنهاد دادن بریم بیرون دور بزنیم...موافقت من و شما طبق معمول....تقریبأ خیابونا خلوت.... رفتیم تو یه فلکه که آب داشت(این اصطلاح خودته)،هر فلکه ای که یه آبشار داشته باشه داد میزنی آب آب آب....بردیم کنار آبها....یه شیر عسل خوردی.. پمپ بنزین رفتیم اونجا چند نفر رو دیدی اولش گفتی "آقا"بعدش واسه اولین بار گفتی"عمو"خیلی واضح و روون...قبلأ میگفتی"عم"...
31 ارديبهشت 1392

تولد دومین نی نی دخترخاله و اولین ماموریت در استان جدید

سلام عزیزم.                                تولدددددددددددد تولدددددددددددد تولدت مبارکککککککککککککککک امروز صبح خیلی زود نی نی دخترخاله گلممممممممممممممممم (مرجان)متولد شد یه دخمل داره...حالا پارساجون صاحب یه خواهر کوچولو هستش.درسته ندیدمش(چون تهران دنیا اومده)اما از صمیم قلب دوستش دارررررررررررررررررررررررررررررررم.دنیا دنیا میبووووووووسمسش. واسه دیدنش لحظه شماری میکنممممممممممممممممممممممممم.            &nb...
26 ارديبهشت 1392

19مین ماهگرد عروسکم پریساجونیییییییییی

  سلام گل گلدونم. ٢٠ام اردیبهشت ماه و ١٩ ماهگی جیگرررررررررررررررم مبارک. خدایااااااااااااااااااااا شکررررررررررررررت بخاطر همه الطافی که ما داشتی. ١٩ ماهه که شما فرشته کوچولو،عشق من و بابایی مهربونت رو کامل کردی. ١٩ ماهه که زندگیمون رو زیباتر و زیباتر کردی. ١٩ ماهه که خدای مهربون رو بیشتر و بیشتر شکر میکنیم.                   عزیزم ورودت رو به ٢٠ماهگی مبارک دوستت داریمممممممممممممم تا ابدددددددددددددددددد.                    ...
22 ارديبهشت 1392

پریساگلی فوتبالیست و نقاش....

  سلام پرنسس عزیزم. از سه شنبه شب هفته گذشته تا حالا یه شب آروم و قرار نداشتی... نمیدونم چت شده...ساعت 3نیمه شب بیدار میشی و ازم میخوای بریم از اتاقت بیرون...یه خورده آب میخوری،هر چی بهت شیر میدم شاید خوابت ببره فایده نداره تا ساعت 5صبح بیداری..رو پام میزارمت...رو شونم...بازم ناآرومی...نمازم میخونم بعدش منم از شدت خستگی خوابم میبره... ساعت 7 هم آماده باشم واسه محل کار...از دلم نمیادبابایی رو بیدار کنم . با اینکه فقط 2ساعت،از شب رو میخوابم و یک ساعت و نیم،رو هم صبح ولی اصلأ احساس خستگی ندارم حتی واسه یه بارم باهات تندی نمیکنم. آخه عاشششششششششششششقتم عروسکم. ظهر هم که میام نمی خوابی و منم ب...
18 ارديبهشت 1392

مادر عزیزم دوستت دارم

       سلام به فرشته مهربونم. وقتی چشم به جهان گشودم. قلب کوچکم مهربانی لبخند و نگاهت را که پر از صداقت و بی ریایی بود احساس کرد. دیدم زمانی را که با لبخندم لبخند زیبائی بر چهره خسته ات نشست و دنیایت سبز شدو با گریه ام دلت لرزید و طوفانی گشت. از همان لحظه فهمیدم که تنها در کنار این نگاه پرمهر و محبت است که احساس آرامش  و خوشبختی خواهم کرد. مادر عزیزم روزت مبارک. مادر عزیزم و مادر شوهر مهربونم ،من و پریساجون و باین روز زیبا رو  بهتون تبریک میگیم.       پریساجونم،فردا روز مادر،روز تولد حضرت زهرا ست. ایشاله همیشه پیرو این بانوی بزرگ...
10 ارديبهشت 1392

کوچولوی 560روزه من

  سلام کوچولوی من. این روزا،قصه شنگول و منگول رو یه تیکش میگم یه کلمه ،رو شما... من:مامان ببعی رفت جنگل واسه بچه هاش.....تو میگی:علف...من:بیاره. من:آقاگرگه اومد گفت... شما:دستت رو بالا میاری یا میزنی به در یا دیوار و میگی:تق تق تق... بلافاصله هم، انگشت اشارت رو تکون میدی و میگی:نه نه یعنی در رو واسش باز نکردن.   من:اتل متل...شما:تتوه(تو توله)... یه توپ دارم قلقلیه رو هم ،شکلش رو در میاری..دستتات رو بالا و پایین میبری...   توی جلسه قرآن خونوادگی، وقتی دعای اول قرآن رو میخوندن،ازت خواستم دستتات رو ببری بالا ...فدای اون دست کوچولت شم که اینقده خوشگل واسه دعا بدی بالا.اونم تا ...
6 ارديبهشت 1392
1