پریساسادات گلمپریساسادات گلم، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 18 روز سن داره

خاطرات پریسا جون

درگذرزمان

سلام گل قشنگ زندگیم... این عکسها دقیقا مربوط به یه روزه،بهمن 92 و بهمن 93 بهمن 92 بهمن 93 جلو باغ گلشن...پارسال در همین روز برف بود و امسال دوستت دارم عزیزم..   ...
21 بهمن 1393

کوهنورد کوچولو

سلام دختر ورزشکار من... امروز جمعه 93.11.17 رفتیم تو جاده خور..یه کم خاک بازی کردی،دیدم خاک بازی واست تکراری شد ازت خواستم از کوه بری بالا...اولش ترس داشتی و چون خاکش خیلی نرم بود و پات تو خاکها فرو میرفت کمی استرس داشتی منم واسه اینکه ترس از کوه تو دلت نمونه،بردمت یه کوهی که خاک و سنگ داشت و کلا سطح محکمتری داشت... بازم ترس داشتی و نمیرفتی بالا و ازم میخواستی دستت رو بگیرم،اما کمکت نکردم فقط بهت میگفتم:تو میتونی پریساجون،تو خیلی قوی هستی،مطمئن باش تو موفق میشی من دستت رو نمیگیرم اما پشت سرت میام،برو برو که داری به قله میرسی. بالاخره بدون کمک من تونستی بری بالای کوه و موفق شدی...کلییی...
18 بهمن 1393

پریسا خانوم خرید میکند

سلام دلبندم... 93.11.07 واسه خرید رفتیم بیرون...من و شما بعد از کلاست،یه مقدار از خریدهامون رو انجام دادیم..بعد رفتیم دنبال بابایی که بانک بودن..واسه خرید میوه رفتیم تره بار.. کلی واسمون خرید کردی... دوستت دارم عزیزمی گل خوشبوی من.. ...
17 بهمن 1393

پایان ترم 4

سلام همه وجودم... دیروز 93.11.14 ترم 4 هم با موفقیت تموم کردی...خداروشکر خیلی خوب به سوالات تیچرت جواب دادی..تو سالن نشسته بودم و کلی هم استرس داشتم نمیدونستم آیا جواب سولات رو خواهی داد یا نه؟خوشبختانه خیلی خوب جوابگو بودی...با اینکه کوچکترین عضو کلاسی اما همه سوالاتی که بقیه نمیدونستن شما جواب میدادی..صدای تیچرت میومد که بچه ها بغیر از پریساجون بقیه درس نخوندین؟ فدات شم گلم...ان شاالله همیشه همیشه تو تمام مراحل زندگیت موفق باشی عزیزدلم.. دوستت دارم میبوسمت.. ...
15 بهمن 1393

خاطرات 9 ماهگی از زبان پریساجونم

سلام عشقم.. خاطرات نوزادیت از زبان خودت روز 19 دیماه 93،که ولادت حضرت رسول(ص)بود،تلفنی با خانم امامی که از 6 ماهگیت نزد ایشون بودی تا حدود 9 ماهگیت صحبت میکردم..وقتی تلفنم قطع شد گفتی:با کی حرف میزدی؟گفتم:خانم امامی.گفتی:خانم امامی کی هستن؟همین خانمی که وقتی کوچولو بودم کلید مینداختن،بهم میگفتن برو بردار؟ منم کلی تعجب کردم آخه خیلی کوچیک بودی اون زمانی که خانم امامی سوئیچ ماشین مینداختن زمین که شما بری برداری،تا راه رفتن رو یاد بگیری....دقیقا 9 ماهگیت بود... جالبه که خاطراتی از  یکسالگیت رو هم تعریف میکنی دوستت دارم عشقم... میبوووووسمت گلم ...
12 بهمن 1393
1