اولین نقاشی پریساجونییییییییی
سلام مهربونم.
ساعت 8ونیم امشب، مداد شمعی،دادم دستت،و این نقاشی خوشگل
رو بدون هیچگونه کمکی،کشیدی.قربونت برم الهیییی
اینم قبل از کشیدن نقاشی در حال خوردن استامبولی...نوش جونت عزیزم
مدتیه علاقه به قلم،چه مداد چه خودکار....از خودت نشون میدادی.
تا اینکه دو سه روز قبل،خودکاری که داشتم باهاش مینوشتم رو از دستم
گرفتی و روی کاغذ شروع کردی به خط خطی کردن...
خیلی کارات قشنگ و شیرین شدن.شب چهارشنبه 18/7/91رفتیم خونه
خاله فاطی جونت،فدات شم که با سرعت تمام از پله های حال،که راه به
خواب داره،بالا میرفتی اونم 5پله.فاصله هر پله با پله بعدی فکر کنم 15یا20
سانته.وایییییییییییییییی که عشقمیییییییییییی.زندگی من،دوستت دارم.
میبوسمممممممممممممت.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی