پریسای نمازخون من
سلام کوچولوی من.
الان ساعت ١٢شبه شما لالایی و بابایی هم در حال نیگاه کردن به تی وی...
امروز ظهر داشتم نماز میخوندم و طبق معمول همیشه با ٢تا مهر نماز...
آخه شما یکی شو ،ورمیداری...مهری که تو جانماز بود رو ورداشتی و روبه روم
ایستادی و الکی الکی، هی لبات رو هم زدی و زبونت رو بین لبات چرخوندی
بعدش تا یه ١٥سانت خم شدی بعدشم نشستی در حالی که دو تا پات باز
بودن و سرنازنینت رو گذاشتی رو مهر،بعدشم مهر رو بوسه باررون کردی....
تو نماز هم کلی خندم گرفته بود هم اینکه حیرت زده شده بودم فدات شم ...
آخه ظهر که از بانک اومدم پرستارت گفتش وقتی به پریساجون میگم نماز بخون
الکی لباشو میزنه به هم .....اما فکرش نمیکردم اینجوری.....
نمیدونم با این نای نای کردنات چیکار کنم...مرتب گیر میدی به لب تاب،به موبایل
به اسباب بازیات ....که واست آهنگ بزاریم و شما نای نای کنی...
امروز بعدازظهر از خواب بیدار شدی و مستقیمأ به طرف لب تاب ....میزنی بهش
و شروع به تکون دادن دستات و بدنت و میگی نانای...
اینجوری بهمون میفهمونی که باید واست آهنگ بزاریم....
بابایی سرشبی واست یه boxباطری خریدن تا همه وسایلت باطری داشته
باشه...اماااااااااااااا.....امان از موقعی که اسباب بازی بیاری که آهنگ نداشته
باشه و گیر بدی و التماس کنان ازمون بخوای که نای نای شو بیارین......
خدایا شکرررررررت....عاشقتتتتتتتتتتتم خداجونمممممممممممم...
میبوسسسسسسسسمت عزیزم.