پریسای گلم به روایت تصویر
سلام عشقم.
تو این پست،بیشتر میخوام واست عکس بزارم....قربونت برم الان خوابت برده
منم از فرصت استفاده کردم و اومدم اینجا...تو کارای خونه،کمکم میکنی....
گوشی تلفن،کنترل تی وی،اسباب بازیات که ریختی و ....میزاری سرجاشون.
آفرین به شما عزیز گلم....شما فرشته آسمونی دلم....
داریم میریم امامزاده،واسه عقد زهراجون(خواهر خاله رویا)
توی امامزاده،شما و زهراجون..
بعد ار عقد تو دستت شیرینیه..نوش جونت عزیزم
خونه خاله فاطی جونت..تو بغل خاله جونت
در حال خوردن شیر کاکائو هستی..مواظب باش خونه خاله جون رو کثیف نکنی
شام دعوت عموحمیدجونت بودیم..کنار تشک بادی..فدات شم بهت اجازه
نمیدن بری داخل،آخه مناسب سن شما نیست...از پشت نرده ها نیگاه میکنی
یه روز دیگه بازم خونه خاله فاطی جونت
فدای اون خنده هات بشم
بعدش رفتیم باغ گلشن..واسه خرگوشا هویچ می بری
کنار پلیکان
عجب چشم اندازیه....حسابی بهش خیره شدی...
دنبال جوجو (طو طو)کردی..
ماشاله
از اونجا اومدیم خونه مامان جونت
یه شب رفتیم خونه عموهدایت(عموی بابایی)شاهتوت خوردی
روی موتور قدیمی عمو هدایت
تا چشمت افتاد به تفنگ شکاری عمو هدایت،شرو کردی به:کیو کیو....
خونه عمه عصمت (عمه بابایی)در حال خوردن آش.
شب یکشنبه٢٦/١/٩٢مهمون داشتیم.
پریشب خونه خودمون..رضاجون(پسمل دوستم ،ریحانه جون)
خیلیییییییییییییی خیلیییییییییییییییییییی دوست دارم عشقم.
میبوووووووووووووووووووسمت.