روزهای بدون پریسا در مدینه-1
سلام عشق مامان و بابا...
عزیزم روز چهارشنبه 93/06/19ساعت 8شب با هواپیمای سعودی،با ظرفیت 500نفر،دوطبقه،پرواز کردیم
طرف مدینه،ساعت 11شب،رسیدیم..موقع فرود،شهر مدینه بینهایت زیبا بود..تا بازرسی انجام شد و رسیدیم هتل
حدودا ساعت 3نیمه شب بود..یه دوساعت استراحت،بعد زیارت حضرت رسول(ص)...جای شما خالی گلم...
یه استراحت دو ساعته هتل،دوباره زیارت،نماز ظهر خوندیم...هتل،استراحت...ساعت 5رفتیم زیارت و نماز...
ساعت 7ونیم شام خوردیم و رفتیم بین الحرمین(فاصله بین بقیع و حرم پیامبر)واسه دعای کمیل...واییییییییییییییی
خدای من،چه صفایی داشت،خداوکیلی نمیتونم احساس و حال و هوایی که تو این فضا داشتم رو بنوسم چه
دعای کمیل پرفیضی بود...(شنیدن کی بود مانند دیدن)اصلا دلم نمیخواست از اون فضا خارج شم ،دوست داشتم
دعا تموم نشه...ساعت 1 شب رسیدیم هتل...یه دوش گرفته و بعد یه خواب شیرین 3ساعته...
ساعت 4با اذان عربستان،نماز شب خوندم بعد آماده شدیم واسه رفتن به حرم...ساعت 7و نیم هتل اومدین
صبحونه خوردیم...الان ساعت اینجا 8و ده دقیقه،من و بابایی تو لابی هتل نشستیم...من اینجام ایشونم وایبر...
سعی میکنیم ارتباط با شما برقرار کنیم..دلم واست یه ذره شده..عکسایی که عموجون میفرستن ازت رو
کلی بوس میکنم..دوست دارم عزیزم...به امید دیدار..
پی نوشت:با گوشیم واست مینویسم اگه خطاش بهم ریخته بود یا کلمه ای خراب،علتش اینه!!
اسم هتلمون:تهانی الزهرا----
هم اتاقیام هم خانم آقای دادرس و خانم آقای اسلامی،که همسراشون
همکاری من تو مدیریت هستن..هر دو خیلی خوبن...خانم دادرس هم دکترداروسازن،قراره با ایشون
برم واست داروی تقویتی بگیرم!!