پریساسادات گلمپریساسادات گلم، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره

خاطرات پریسا جون

110روزگی پریساجون مباااااارک

1390/11/10 1:29
1,168 بازدید
اشتراک گذاری

                         نایت اسکین

نفسم ١١٠ روز رو با تو هدیه خداوندی سپری کردیم.

هر روزش شیرین تر از روز قبل،یه چند روزیه که آواز می خونی

و سعی می کنی هر ٥ انگشت کوچولوت رو ببری توی دهنت

فدات شم که خیلی دوست داشتنی شدی نازنینم.

موهات همچنان در حال ریزشه،باباجوادجونت هم از فردا میرن

بانک ،مرخصیشون تموم شده .همینطور امتحاناتشون.

دلم بگه واست که آشناها رو خوب از غریبه تشخیص می دی.

عاشق به شکم خوابیدنی هر طور شده می خوای دمرت کنم

بالاخره موفق شدی

اینم از روبه رو

امشب شام خونه خاله رویاجون (دوست عزیزم)بودیم خیلی

خوش گذشت شام خوش مزه ای با تزئینات قشنگش.

موقع سرو کردن شما از خواب بیدار شدی وبهمون نیگاه می کردی

ودهن فندقیت رو مزه مزه می کردی .

اینم عکس از موقع ورودمون به خونه خاله رویا ایشاله کم کم

میرن خونه خودشون کمی داخلش تعمیرات داره انجام بدن تا

آخر همین امسال اسباب کشی می کنن

اینم عکسی که با حمیدرضاجون گرفتی با لباس ورزشیش

من و خاله رویا رفتیم پیاده روی حمیدرضاجون هم از اومدن با ما

منصرف شد وبا شما و باباجونت وعمو اسی تو خونه موند.

عجب هوایی بود بعد از مدتها بارون اومده بود و هوا حسابی عالی

شکلکهای جالب اروینکمی توی میلانهای اطراف خونه خاله دویدیم.

                                             

وقتی اومدیم خونه تا ساعت ١١کلی بگو بخند داشتیم و خلاصه

خییییییییییییلی خوش گذشت.الانم ساعت ١ونیم شبه وشما و

باباجون خوابین.محصل

میبووووووووووووووووسمت.

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)