پریساسادات گلمپریساسادات گلم، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره

خاطرات پریسا جون

پریسا و تلفن

1390/11/17 19:29
684 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عسلم،دیگه خوب تلفن رو می شناسی و

نسبت بهش عکس العمل نشون میدی همین زنگ میزنم یا زنگ میخوره

وقتی کنارت هستم و صدای اون طرف خط رو میشنوی شما هم شروع

میکنی به حرف زدن،قربون او حرف زدنات بشم.توی یکی از پست های

قبلی گفته بودم با تلفن حرف میزنی اون موقع کمی باید سربه سرت

میذاشتم ولی الان داری شیر میخوری ،منو ول میکنی و .....به من زنگ بزن

امروز با خاله ملیحه جون(دخترعمه بابایی)ویکی از بهترین دوستام ،

تلفنی صحبت میکردیم نوید دادن ایشالله زودتر از موعدت شروع به

حرف زدن میکنی.واییییییییی که خیلی دلم واسشون تنگ شده چند

روز که  تو خونه بنایی داشتن و پله بین حال و پذیرایی رو برمی داشتن.

خسته نباشین خاله جون.

دعا میکنیم ایشاله پایان نامه خاله ملیحه جون زودتر تموم بشه تا

بتونیم بیشتر این خاله گلم رو ببینیم.

دیشب رفتیم خونه پدر شوهر خاله فاطی جونت شب نشینی،

خیلی خوش گذشت.شما هم دخمل گلی بودی فدات شم من.

هوا خیلی سرد بود

میبوسسسسسسسمت.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

kنسترن
17 بهمن 90 19:34
خیلی گل خانم بانمکه
نسترن
17 بهمن 90 19:34
خیلی گل خانم بانمکه
مهسا مامان مرسانا
18 بهمن 90 15:33
تپل خاله....راستی غذا خوردن مرسانا رو دیدی....؟؟؟؟؟؟؟؟
مامان الینا
18 بهمن 90 23:38
عزیزم ماشاالله به این دختر باهوش
ملیحه دختر خاله بابایی
19 بهمن 90 14:33
سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
خوبین؟چقدر پریسا نازههههههههههههههههخیلی دوست داشتم ببینمشبه خدا شرمندهچند دفعه برنامه ریزی کردیم بیایم دیدنتون ولی نشد


سلام عزیزم شما لطف دارین.دشمنتون.ما در خدمتیم.
مامان پریسا
23 بهمن 90 16:34
افرین به خانمی که دخمل خوبی بوده