پریساسادات گلمپریساسادات گلم، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره

خاطرات پریسا جون

پریساجونم طلسم شکککککست

1390/11/20 1:10
756 بازدید
اشتراک گذاری

سلام شیرین زبونم،بالاخره طلسم حمام کردن شما توسط

من و باباجونت شکست.امروز چهارشنبه ساعت ٣ونیم بابایی

تصمیم گرفتن خودمون ببریمت حمام،تا حالا که مامان جونت

زحمتش رو می کشیدن.من که جراتش رو نداشتم چند تا از

 اسباب بازیات رو گذاشتیم توی وانت تا اول کمی بازی کنی

اینجوری می خواستیم گریه نکنی اما وقتی بابایی گذاشتنت

توی وان درنهایت شما توی بغل بابایی بودی منم شما

رو می شستم.خنده دار بود از گریه های تو بابایی ناراحت بودن

مخصوصأ موقع شستن سر و صورتت ،اما من با دقت مشغول

شستنشون بودم.

شب هم رفتیم خونه زهره دایی جان(دختر دایی خودم)،خیلی

دخمل خوبی بودی دوستت داریم عزیزم.

جدیدأ با شیشه بزرگتر شیرخشکت رو میخوری عسلم:

مرسی دخترم از اینکه اینقده خانمی.فدات شم که لثه هات خارش داره

قربون اون لبای نازت برم که میخوای گریه کنی

اینجا خونه دختر دایی زهره

الان ساعت ١بامداده.شما خوابی،خوابهای خوب ببینی. 

میبوسسسسسسمت.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان پریسا
23 بهمن 90 16:36
ما هم از پایان 2 ماهگی پریسا اونو حمام دادیم. وای چه خاطراتی داشتیم.