پریساسادات گلمپریساسادات گلم، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 11 روز سن داره

خاطرات پریسا جون

پریساجون دختر ناناز مامان و بابا

1391/4/12 18:58
993 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مهربون من.

از کارای جدیت بگم که همه خونه رو سینه خیز می کنی.

بیشتر از ١٠دقیقه کنار دیوار یا ستون یا تکیه به پشتی ،بدون کمک،ایستاده

خودت رو نگه می داری.یا لبه کاناپه رو میگیری تا آخرش قدم ور میداری.

خیلی شیرینی عزیزم.

از امروز در ٢٦٢روزگیت،پرستارت رو عوض کردم و میبرمت خونه خاله کباری،

چون اسمشون سخته،با فامیلی شوهرشون صداشون می زنیم.

جمعه ٩/٤/٩١با خونواده خاله مریم جونت،رفتیم روستایی ییلاقی خور.

یه درخت توت خیلی خوشگل دیدیم با توتهای خیلی خوشرنگ.

عموجون(شوهر خاله مریم)با یکی از دونه های توت صورتت رو رنگی کردن.

بعدش رفتیم همون باغ همیشگی(مربوط به عمه همکار بابایی).

به گوسفنداشون هم غذا دادی،با کمک خاله مریم.

اینم لبخند رضایت از سیر کردن گوسفنداااخنده

قربون اون صورت رنگ کردت بشم

تو بغل سعید جون(پسرخاله)پسر ارشد خاله مریم جون

دیروز عصر تو خونه خاله مریم جون،توی تشت آب،با اون پر گلهایی که عموجون

ریختن رو سرت

میبوسمت عزیزیمیییییییییییییییییییییییی.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

خاله ملی
13 تیر 91 8:22
ایشالا که خیر باشه پریسا جونم به هر شرایطی وفق میده خودشو من مطمئنم نگران نباش دوست جونم that"s easy
مامان دیناجون
14 تیر 91 2:23
وای عروسک خوردنیهزار ماشالا هرروز شیرینتر از دیروزت میشی عزیزم
نایسل
14 تیر 91 19:26
اوخ الهی قربونت برم من خالهههههههههههه
نایسل
14 تیر 91 19:26
خوشگل نازم خیلی دوست دارم


مرسی عزیزم
نایسل
14 تیر 91 19:27
منم تو دخملت رو خیلی دوست دارم
باباجون
24 فروردین 92 20:12
سلام تبریک - خیلی نازه ایشاا... عروسیش