پریسای قشنگم میره سفر
سلام جیگرم.
الان تو بانکم...نت خونه خراب...اومدم بگم از فردا خدا بخواد
با خاله هام(ملیحه و معصومه)و خاله فاطی جونت میریم یه
سفر چند روزه(نمیدونم چقد میشه)...حرکت به طرف شمال..
ایشاله بهت خوش بگذره عزیزم و اذیت نشی...دیشب،واسه
افطار،همگیشون منزل ما بودن...سوپ جو و فسنجون گوشت
درست کردم...تعریف از خودم نباشهخیلیییییی خیلییییییی
عالییییییی شده بود...سوپ جو رو با مغز قلم درست کردم....
دیشب وقتی بابایی نشسته بودن و با مهمونا صحبت میکردن،
بعد از شیرخوردن،پا شدی کنار بابایی و با اشاره به پاهای
بابایی،گفتی:اه اه..مو مو..چون رو پای بابایی مو داره...بعدم
رفتی ناخنگیرت رو آوردی و گفتی:"اچین"یعنی ناخونات رو
کوتاه کن...خودتم نشستی و نیگاه میکردی...فدات شم ...
عشقمییییییییییییییییییییییی...دخمل دوست داشتنی من...
خوب داره مشتری میاد...فعلأ بای...
میبوسمت قشنگم.