پریساسادات گلمپریساسادات گلم، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره

خاطرات پریسا جون

پریشا و اولین جمله

1392/7/1 1:19
487 بازدید
اشتراک گذاری

     

سلام خوش زبونم.

عزیزم طبق معمول این چند ماه،نت کلأ قطع...هرچی هم بابایی

تلاش کردن فایده ای نداشت...خیلی حرفا داشتم که واست بگم

اما بخاطر همین قطعی نتونستم آپ کنم...بگذریم...

در 23/6/92تونستی اسم خودت رو کامل بگی،فقط به حرف"س"

اسمت میگی "ش"..."پریشا"..قربون حرف زدنت شم...

نوشین...متین رو هم خیلی واضح گفتی...

در24/6 ساعت 1نیمه شب،تب کردی و هنوز سرماخوردگیت ادامه

داره...ایشاله زود زود خوب شی عسلم...

در 25/6 اولین جمله رو گفتی...یه نخ کوچولو از کنار یقه بلوزم

دراومده بود وقتی کشیدی کنده شد..گفتی:"نخ کند"

در 28/6 اسم "معصومه"رو گفتی اونم کاملأ واضح"معصومه"...

در29/6نهار خونه مامان جون بودیم با خاله مریم جونت و خاله

فاطی جونت...کلمات"عمو رضا"..."مرلم"(مریم)..."جواد"(گاهی

که ازت میپرسیم اسم بابات چیه؟میگی:"جوادی"خنده..

جدیدأ به آخر خیلی از کلماتت، حرف "ی" رو میگی...

اسم مامانت چیه؟"مرژان"(مرجان)..مامان جونت رو هم صدا

میزنی"مامان جون"...

فدات شم هر کلمه ای که میگیم تو هم تکرار میکنی...فقط جمله

ساختنت،یه خورده دیر میگی...

اینا اسم های جدیدی بود که جدیدأ به زبون میاری...کلی هم با

حرف زدنت،دلبری میکنی...خیلی خوب یه موضوعی رو بهمون

میفهمونی . خیلی جمله هایی که فقط خودت میتونی بفهمی

سر هم میکنی و مثلأ واسمون توضیح میدی..

اینم یه عکس،مربوط به هفته پیش..کلی تو کارای خونه کمکم

میکنی..

دوستت دارم تا ابد....تو قلبمی تا آخر آخر دنیا..

میبوسمت جیگرم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)