پریساسادات گلم عیدغدیر مبارک
سلام سیده عزیزم.
روز عید غدیر رو بهت تبریک میگم.
نازنینم عیدت مبارک
خیلی اتفاقی جلسه قرآن خونوادگی قسمتمون شد جالب اینکه
مصادف شد با شب عید غدیر...بابایی و شما هم که سادات....
چون همه آش دوست داشتن تصمیم گرفتم آش بدم....
بابایی هم موافق بودن و عجب آشی پختن بابایی،عالی عالی..
دست باباجون درد نکنه...
با اینکه هم حال خودم و هم حال شما اصلأ خوب نبود و همه ازم
خواستن کنسلش کنم و بریم خونه یکی دیگه از فامیل اما چون
تو این شب قشنگ،قسمت شده بود جلسه قرآن خونمون باشه
کنسلش نکردم...قرار بود مهمونا ساعت ٨ بیان من و تو و بابایی
تاساعت ١٠ دقیقه به ٨ دکتر بودیم.بیشتر بخاطر شما دخملم
خوشبختانه مهمونی خوبی بودی و بهمون خوش گذشت بابایی
هم به مهمونا عیدی دادن...
امروز ساعت ١٠ بعداز خوردن صبحونه که به پیشنهاد شما رفتیم
تو حیاط خوردیم رفتیم خونه آقابزرگ و مامان بزرگت که سادات
هستن.بعدش رفتیم خونه آقابزرگ خودم چون بی بی جون من
هم ساداتن.نهار همونجا موندیم و یه قرمه سبزی خیلی خوشمزه
که بی بی جونم زحمتش رو کشیده بودن نوش جون کردیم
الان ساعت ١ونیم شبه و شما و بابایی لالا هستین...
خوابهای خوش ببینین..دوستتون دارم اندازه تموم دنیا.........
میبوووووووسمت عزیزم.