پریساسادات گلمپریساسادات گلم، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 8 روز سن داره

خاطرات پریسا جون

پریسای نمازخون من

1393/1/29 8:38
607 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نفسم...

عصر 93/1/19با هم تو حیاط به گلها آب دادیم و یه کوچولو حیاط رو شستیم...

موقع اذان،هنوز تازه دعای قبلش رو شروع کردن به خوندن،یه دفعه گفتی:

"مامانی موقع نمازه،بریم نماز بخونیم"..منم اینجوریتعجب...گفتم:بریم..

تا خواستم در حال رو ببندم دیدم،رفتی تو حمام و شیرآب رو باز کردی و آستین

لباست رو داری میزنی بالا...بعد که وضو گرفتی سجاده رو هم آوردی و ازم

خواستی تا چادرت رو هم بیارم..یه نماز خوشگل خوندی که فقط اینجوری شده

بودمتعجبتعجبتعجبتعجباز اینکه میدونستی در رکعت دوم باید دعای دست و تشهد رو

بخونی واقعأ تعجب کرده بودم هر دو سجده رو هم درست انجام دادی...

چون بلد نیستی چی باید بخونی فقط لبات رو الکی تکون میدادی و از آخرم

تسبیحات حضرت فاطمه رو،بازم به شکل پانتومیم چشمک فدات شم گلمبغل

بیشر فیلم گرفتم و یه کم عکس ...

 

در حالیکه موقع نمازخوندن من،یه داستانی داریم با هم...کلییییییییییییی

بهونه و گریه و کشیدن چادرم که نمیخوام نماز بخونیگریهو با هیچی هم قانع

مکیشی و اصلأ نمیفهمم چی خوندم..میگی:دوست ندارم نماز بخونیمتفکر

دوستتتتتتتتت دارم عزیزم..

خدارو بخاطر داشتن گلی چون تو سپاس گزارم...

میبوووووووووسمت نازنینم..

 

 


پسندها (1)

نظرات (4)

خاله ملی
31 فروردین 93 12:09
روزمون مبارککککککک
مامان دینا جونی
1 اردیبهشت 93 16:07
قربون تو دخمل نماز خون برم عاشقققققققتممممم
زهره مامان مرسانا
2 اردیبهشت 93 16:05
افرين به اين خانم کوچولوي نماز خون قبول باشه
شایان
7 خرداد 93 13:56
ای جانم چه دختر خوفی قبول باشه کوچولو