پریساسادات گلمپریساسادات گلم، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره

خاطرات پریسا جون

خوب وتلخ

1393/5/30 23:07
708 بازدید
اشتراک گذاری

سلام قشنگم..

این عکس رو الان ازت گرفتم که تو خواب نازی جیگمل مامان...خوابهای خوب ببینی گلم..

ببخشید که دیر اومدم...از نظر روحی حسابی بهم ریخته بودم...

از روز 93/05/19 که هواپیمای تهران طبس سقوط کرد،بعدش شرکت در مراسم تشییع

یه مراسم دردناک...نمیخوام بیشتر توضیح بدم...حقیقتش دوست داشتم یه پست بزارم

اما خداییش همین الانم قدرت نوشتنش رو ندارم...یه حادثه تلخ و دردناک،که همه شهر

رو تو غم و ماتم فرو برد...روز مراسم خاکسپاری،از روز تاسوعا و عاشورا شلوغتر بود...

بگذریم...

منتظرم زودتر بیدارشی بریم امامزاده...

مامان جون رفتن مشهد،پیش خاله فاطی جونت...واسه پاشون که شکرخدا نیاز به عمل

نداشتن...

ترم دو زبانت شروع شده...بازم روزای زوج از 7 عصر تا 8ونیم...

تنها مادری که تو سالن میشینه تا کلاس بچش تموم شه...چاره ندارم مرتب میای بهم

سر میزنی،ببینی هستم یا نه؟...نسبت به ترم قبل خیلی بهتر شدی...با مربیت و بچه ها

حرف میزنی..5 نفر بیشتر نیستین...یلدا،کیوان،النا،صبا و شما دخمل عزیزم...

خیلی خوشحالم که کلی تغییر اجتماعی کردی...تو جمع که وارد میشیم ناراحت نیستی

مهمتر از همه،دغدغه ای که داشت داغونم میکرد...از خودت حسابی دفاع میکنی،اگه

وسیله ای داری نمیخوای به کسی بدی یا برعکس از بچه ای،چیزی رو بگیری به خوبی از

عهدت برمیاد...فدات شم...جالبه از بچه های کوچتر از خودت ،اینجوری دفاع نمیکنی...

فکر میکنم متوجه میشی که اون کوچکتره باید رعایت کنی...

متاسفانه هنوز وابستگیت بهم زیاده خیلیییییییییی خیلیییییییییی هم زیاده...

بیشتر مواقع حرفها و جوابهایی که میدی بیشتر از سنته...

یه هفته بابایی ماموریت،بیرجند بودن...از موقعی که اومدن(یه هفته پیش)،حتی موقع

رانندگی،اجازه نمیدی ایشون پشت فرمون بشینن و مجبورم من رانندگی کنم تا تو  از

اینکه در آغوش بابایی هستی لذت ببری...

همچنان از حموم بدت میاد...به چیزایی که واست خوب نیست علاقه فراوون داری مثل:

نوشابه...اگه کسی چیزی رو ازت بپرسه،مخصوصا اگه غریبه تر باشه،جواب نمیدی...

همچنان خجالتی هستی...خدا رو شکر بازم نسبت به قبل خیلی بهتری...

بیشتر مواقع با اسباب بازیات سرگرمی و مثل قبل،بهم نمیچسبی و اجازه ندی به کارام

برسم...بدنت خیلی حساس شده،نمیدونم چرا یهو همه جونت میریزه بیرون؟منخصص میگه

پشه یا به قول ما کیک تو رو نیش میزنه...جالبیش اینه که همزمان با تو منم میشم مثل تو..

شاید یه چند ساعت بعدش...

خودت رو سرگرم کردی...یه هفته پیش..

میبووووسمت عزیزم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

نیلوفر
1 شهریور 93 12:46
فروش عروسک های دستبافت و قابل شستشو گل های کریستالی و..... با قیمت مناسب به وبلاگم سر بزنید http://honarhayeme.blogfa.com/
پيشنهادهاي ويــژه براي يه خريد لــذت بخــش...
18 شهریور 93 14:33
ســـــلاااااااااااااااااااااااااااااااااااامـــــــــــــــــ... دوســــت داريـــ "يکي از اين قالب هاي ميوه ها رو تو آشپزخونتون داشته باشي" ؟؟ مگـه نـه؟؟ از شما دعــوت مي کنم که از ايـــن محصــــول بسيار بي نظير و فوق العاده و ديگر محصولات ديدن کنيد از اين فرصت استفاده کنيد، به راحتي خريد کنيـــد و يک خريد لــذت بخــش را تجربه کنيد ... شما مي توانيد با خيالي آسوده توضيحات تمامي محصولات موجود را مشاهده و آگاهانه خریــد کنيد... ما 24 ساعته در دسترستان هستيم و تا پايان مراحل خريد در کنارتان مي مانيم در خــــانــــه سفـــارش دهــيـــــد ، در خـــــانـــه دريافــــت کنيـــد و در خـــانــه پرداخــــت کنيد... شــــــــــــــــاد و پيــــــــــــــــروز باشـــــــــــــــــيد.....
شایان
2 مهر 93 17:07
فراموش مکن تا باران نباشد رنگين کمان نيست تا تلخي نباشد شيريني نيست و گاهي همين دشواري هاست که از ما انساني نيرومند تر و شايسته تر مي سازد خواهي ديد ، آ ري خورشيد بار ديگر درخشيدن آغاز مي کند