خاطرات 9 ماهگی از زبان پریساجونم
سلام عشقم..
خاطرات نوزادیت از زبان خودت
روز 19 دیماه 93،که ولادت حضرت رسول(ص)بود،تلفنی با خانم امامی که از 6 ماهگیت
نزد ایشون بودی تا حدود 9 ماهگیت صحبت میکردم..وقتی تلفنم قطع شد گفتی:با کی
حرف میزدی؟گفتم:خانم امامی.گفتی:خانم امامی کی هستن؟همین خانمی که وقتی
کوچولو بودم کلید مینداختن،بهم میگفتن برو بردار؟
منم کلی تعجب کردم آخه خیلی کوچیک بودی اون زمانی که خانم امامی سوئیچ ماشین
مینداختن زمین که شما بری برداری،تا راه رفتن رو یاد بگیری....دقیقا 9 ماهگیت بود...
جالبه که خاطراتی از یکسالگیت رو هم تعریف میکنی
دوستت دارم عشقم...
میبوووووسمت گلم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی