شما و فاطیماجان(همکلاسی) سلام بر وجود نازنینت... ما یه رسم داریم که روز اول اسفندماه، میریم تو صحرا و از روی باقالی ها می پریم و شعرش رو هم می خونیم.. شعرش رو خوب یادم نیست، از یادم رفت🥴یادم اومد میزارم... امسال، یعنی اول اسفند 1401 با دوستای عزیزم، مرضیه جان جلالی(همکلاسیم) و مرضیه جان اخلاقی (مامان فاطیماجان) و بچه هاشون، رفتیم صحرا گردش، نزدیک خونه مون... کوچه یکم تو بلوار مهندس شکیبی.. خیلی به همگی مون خوش گذشت و کلیییییی انرژی گرفتیم. اینم ما سه دوست 😍 دوستت دارم عشقققققم ...