پریساسادات گلمپریساسادات گلم، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره

خاطرات پریسا جون

پریسا خانوم خرید میکند

سلام دلبندم... 93.11.07 واسه خرید رفتیم بیرون...من و شما بعد از کلاست،یه مقدار از خریدهامون رو انجام دادیم..بعد رفتیم دنبال بابایی که بانک بودن..واسه خرید میوه رفتیم تره بار.. کلی واسمون خرید کردی... دوستت دارم عزیزمی گل خوشبوی من.. ...
17 بهمن 1393

پایان ترم 4

سلام همه وجودم... دیروز 93.11.14 ترم 4 هم با موفقیت تموم کردی...خداروشکر خیلی خوب به سوالات تیچرت جواب دادی..تو سالن نشسته بودم و کلی هم استرس داشتم نمیدونستم آیا جواب سولات رو خواهی داد یا نه؟خوشبختانه خیلی خوب جوابگو بودی...با اینکه کوچکترین عضو کلاسی اما همه سوالاتی که بقیه نمیدونستن شما جواب میدادی..صدای تیچرت میومد که بچه ها بغیر از پریساجون بقیه درس نخوندین؟ فدات شم گلم...ان شاالله همیشه همیشه تو تمام مراحل زندگیت موفق باشی عزیزدلم.. دوستت دارم میبوسمت.. ...
15 بهمن 1393

خاطرات 9 ماهگی از زبان پریساجونم

سلام عشقم.. خاطرات نوزادیت از زبان خودت روز 19 دیماه 93،که ولادت حضرت رسول(ص)بود،تلفنی با خانم امامی که از 6 ماهگیت نزد ایشون بودی تا حدود 9 ماهگیت صحبت میکردم..وقتی تلفنم قطع شد گفتی:با کی حرف میزدی؟گفتم:خانم امامی.گفتی:خانم امامی کی هستن؟همین خانمی که وقتی کوچولو بودم کلید مینداختن،بهم میگفتن برو بردار؟ منم کلی تعجب کردم آخه خیلی کوچیک بودی اون زمانی که خانم امامی سوئیچ ماشین مینداختن زمین که شما بری برداری،تا راه رفتن رو یاد بگیری....دقیقا 9 ماهگیت بود... جالبه که خاطراتی از  یکسالگیت رو هم تعریف میکنی دوستت دارم عشقم... میبوووووسمت گلم ...
12 بهمن 1393

عکس های پریساجونم در دیماه

         سلام نازنینم... این پست رو بیشتر عکس میزارم و تو پست بعدی از کارای قشنگت و شیطونیات مینویسم. اول دیماه وقتی از بانک اومدم دیدم پبراهن پوشیدی و پرستارت گفت:پریساجون گفته لباس عروس میخوام...اینم ژستت...کسی که میبینه به خیالش که غمگینی 93.10.02 با دایی مصطفی(دایی خودم)و محمد،پسرداییم و خاله مریم جونت رفتیم تو راه خور واسه نهار...شما و سپهرجون(پسردایی مصطفی)کلی خاک بازی کردین.. بعد از نهار همه رفتن والیبال،بجز من که خورده خسته بودم بابایی هم مشغول چای درست کردن،بعدش هم رفتن والیبال بع...
26 دی 1393

سه سال و دو ماهگي گل دخترم

سلام فرزندم.. گلكم امروز 93.09.20 سه سال و دو ماهه شدي و 1093روزه ...ايشاله 120ساله شي فرزندگلم..                                       عاشقتم دوستت دارم عزیزمییییییییی....                                                       مبارکه و مبارکه   &n...
20 آذر 1393

پایان ترم 3

سلام گلم.. دیروز 93.09.17 تیچرت،سعیده جون،ازت امتحان گرفتن و خوشبختانه تمامی فلش کارتها و سوالاتی که باید با جمله جواب میدادی رو خیلی عالی پاسخ دادی...ترم 3 رو به خوبی به پایان رسوندی فقط با یک جلسه غیبت...روز شنبه 93.09.15 بخاطر سرماخوردگیت نبردمت کلاس تا بچه های دیگه هم مریض نشن... بعدش بردنت تویلند(زمین بازی)...                 امیدوارم همیشه و همیشه موفق و سربلند باشی نفس مادر... دوستت دارم عزیزکم..     ...
18 آذر 1393