پریساسادات گلمپریساسادات گلم، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره

خاطرات پریسا جون

واکسن یکسالگی پریسای نازم

1391/8/2 14:55
1,011 بازدید
اشتراک گذاری

                                   

سلام خوشگل مامان.

دیروز سه شنبه ٢٥/٧/٩١مرخصی گرفتم.ساعت ١٠بردمت مرکز بهداشت

واسه واکسن یکسالگیت.

قد:٧٨سانت...وزن:٩کیلو و ٤٠٠گرم...دور سر:٤٦سانت..خدارو شکر همه چیز

 نرماله.

یه کار جالب از خودت نشون دادی که ذوق مرگ شدم اونجا.......

مسئول کنترل،بعد از اینکه کارش تموم شد،دید شما خیلی بیتابی میکنی

و مرتب داری به چیزی اشاره میکنی،بالاخره حوصلش سر اومد بهم گفت:

پریساجون چی میخواد؟باخنده بهش گفتم:پریسا به مداد و خودکار خیلی

علاقه نشون میده،فکر کنم مدادی که دست شماست رو میخواد تانقاشی

 بکشهلبخند.اونم مداد رو سر،ته،کرد داد دستت،که اگه  بخوای رو پروندت

خط بکشی نتونی.شما هم کم نیاوردی اول یه نیگاه به مداد،کردی بعد مداد

رو تو دستت چرخوندیش و شروع به کشیدن روی پروندت.....

خانومه،هاج و واج مونده بود و فقط بهت نیگاه میکرد.باورش نمیشد فکر کرده

بود باهاش شوخی میکردم که شما به خط کشیدن علاقه داری.......

فدات شممممممممم که خیلییییییییییییی نفسیییییییییییی.

خدایا ازت ممنونم خدایاااااااااااااااااااااااا سپاسگذارررررررم.

خوشبختانه خاله رویا(دوست جونم)،اومدن و از تنهایی دراومدم.

بعد بردیمت واسه آخرین مرحلهههههههه یعنی واکسسسسسسسن.

واکسنت رو به بازوی چپت تزریق کردن خیلی گریه کردی و طفلی،خاله رویا

بغلت داشتن و آرومت میکردن.

بعد از اینکه از خاله رویا جدا شدیم و گذاشتم تو صندلیت، آروم آروم شدی .

سریع خودم رو به خونه رسوندم واسه دادن استامینوفنت.

بازم خدا رو شکر تب نکردی خیلییی خفیف، اونم شاید......

حالا هم یاد گرفتی که وقتی میگیم:"گاوه "میگه چی؟شما:"ما مااااااااا".

میبوووووووووووسمت عزیزم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان عرشیا
28 مهر 91 14:40
واکسن یک سالگی زیاد اذیت نداره... عرشیا هم اصلا واسش مهم نبود که واکسن زده
خاله ملی
1 آبان 91 7:55
یه ساله که میشن کلی تغییر میکننن
الناز مامان اوا
1 آبان 91 14:36
آفرين به اين دختر خوشگل و باهوش
مامان پریسا
1 آبان 91 14:51
پس دخملی رو دست کم گرفتن. افرین به پریسا خانم که خودشو نشون داد. مرجان جون اسپند یادت نره