کنجکاویها و یادگیری کلمات ناپسند دلبرکم
سلام گلم...
دیشب با خاله فاطی جون رفتیم کمی خرید لوازم ضروری واسه مکه....
اول بابایی رفتن پمپ بنزین،تا بخوان برن اونجا من اومدم مغازه که طناب
بگیرم وقتی پیاده شدم از خاله جون و بابایی پرسیدی:
بنزین رو کجای ماشین میریزن
وقتی شنیدم همچین سوالی کردی با اینکه هوا خیلی خنک و استخون سوز
بود اما بغلت کردم و ماشین رو در حین بنزین زدن بهت نشون دادم و در
مورد دستگاه و شلنگ و باک واست توضیح دادم کلی خوشحال شدی
اما تو بیمارستان که بودیم تخت کناریت،مدام به بچش میگفت:دیوونه
شما هم تکرار میکردی هرچند خواستم درستش کنم اما نمشد بهت
میگفتم:پریساجون خانوم میگن"روونه"اما قبول نکردی...
یه روزم بابایی کنارت بودن داشتن یه حرفی رو چند بار تکرار میکردن تا
سربه سرت بزارن،برگشتی میگی:"میزنم تو دهنت"
واییییییییییییی این دیگه از کجا یاد گرفته بودی؟ما اصلأ از این اصطلاح
استفاده نمیکنیم خدایااااااااااااااااااااااا
روز بعد داشتی گریه و بهونه الکی منم بعد از کلییییییییییییییییییییییییی
صبوری ناراحت شدم طوری که هیشکی نفهمه(نمیخوام رو به دیگران بدم
تا بهت بی احترامی کنن)بهت گفتم:میزنم تو دهنت....ای واییییییییییی
این که اصطلاح خودمه که فقط در مورد تو بکار میبرم....حالا فهمیدم شما
از کجا یاد گرفتی....اما فکرش نمی کردم بدونی این کلمه رو کجاها باید
استفاده کنی...
هرچی هم این دو تا اصطلاح زشت رو تکرار میکنی اونم دقیقأ در جای
خودش رو اما خودم رو به کوچه علی چپ میزنم یعنی نمیفهمم چی میگی...
پریشب واسه اولین بار اومدی بهم گفتی"لا لا"...
یه مدتیه هر چی میبینی،با تمام قوا پرت میکنی...نمیدونم باید چطوری باهات
برخورد کنم...تصمیم گرفتم با یه مشاور صحبت کنم تا ببینیم چی میشه...
دوستت دارم عشقم...میبوسمت نازنینم...