پریساسادات گلمپریساسادات گلم، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 18 روز سن داره

خاطرات پریسا جون

پریساجونم مهربون ترین دخمل دنیااااااا

1393/1/27 19:25
351 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشقم...

دیگه فوق العاده شیرین زبون و دوست داشتنی شدی...کلی هم بهمون

محبت میکنی...

اینقده منو بوسه بارون میکنی و از کلمات محبت آمیز نثارم میکنی که

اکثرأ میگن ما تا حالا همچین بچه ای که اینجوری نسبت به مامانش

اینجوری ابراز محبت کنه،ندیدیم.....جالب اینه که من اصلأ در ظاهر

نسبت بهت این رفتار رو ندارم چون دوست ندارم لوس باشی...

از دو خصلت بدم میاد1-بچه لوس باشه..2-بچه بی ادب باشه.....

اگه کسالتی داشته باشم موقع داروهام که میشه یادآوریم میکنی..

بیشتر وقتا هم میخوای خودت بهم دارو بدی...

بعضی موقع ها دست میزاری زیر گردنم میگی:"ببینم تب نداری"نیشخند

از کلمات تو نازنینمی..توعشقمی..دوستت دارم..تو عزیزمی..دربیشتر

وقتا واسم بکار میبری..

نسبت به نی نی کوچولوهایی که بغلشون میکنم و باهاشون بازی

میکنم حسادت نمیکنی...واین واسه من خیلی مهمه...اینکه حسود

نیستی  خدارو شکر...

کنار بلوار روبه روی خونمون...

 

خونه آقاجان..بدون اینکه من چیزی بگم،خودت ژست گرفتی..93/1/22

از پله هاشون داری بالا میری..

خونه خاله فاطی جونت...عاشق این عکستم..با خطکش داری خونه میکشی.مثلأچشمک

بابایی گلت واست وسایل پزشکی،خریدن اما جنسش زیادخوب نبود خودت هم خوشت نیومد...گفتی:"خوشم نیومد"..میگم:چرا مامان؟..میگی:"آخه نگاه کن میفته،ببین"...وقتی گوشیش رو میذاشتی تو گوشت،میافتادخنده

این هوشچین دو تیکه رو دوست داری و به سرعت باد هر 4صفحش رو میچینی...

دیشب93/1/26رفتیم باغ گلشن2...اما از قصربادی خبری نبود خواستی خاک بازی کنی یا بهتر بگم سنگ بازی،منم آزاد گذاشتمت...

دوستت دارم عزیزم..

میبووووووسمت گلم...


پسندها (1)

نظرات (0)