مراسم زیر گل محمدی کردن پریسای گلم
سلام جیگر مادر،دیروز بعداز ظهر ساعت 4 با عمو جان احمد و عمورضاجون
(شوهر خاله مریم و خاله فاطی) و مامان جونت و سعید و رضا(پسرای خاله مریم جون)
راه افتادیم به طرف یکی از روستاهای عشق آباد.اما وسط راه بعلت نابلد بودن مسیری
که یکدفعه تصمیم گرفته بودیم به پیشنهاد رضا جون رفتیم روستای زیبای کلشانه که توی
مسیرمون بود.
یه روستای خیلی سرسبز و زیبا که واسه اولین بار می دیدیم.بعدش رفتیم توی کوههای
اطرافش یه چای با سماور زغالی خودمون خوردیم و بابایی هم زحمت کشیدن یه املت
دبش واسمون درست کردن.بابایی دستتون درد نکنه خیلی دوستتون داریم.
شما هم دخمل خوبی بودی بیشتر با خاله جونات بسر می کردی و عموجون احمد.
امروز جمعه 25/1/91ساعت 10 صبح با خاله رویاجون(دوست جونم)و مامان جونت
رفتیم روستای ییلاقی زیبای خرو،واسه نهار دعوت خاله رویاجون بودیم بصرف جوجهههه.
داخل یکی از باغهای عمه همکار بابایی شدیم ،عجب جای سرسبز و زیبایییییییییییی.
تا موقعی که باباجونت و عمو اسماعیل(شوهر خاله رویا) میخواستن جوجه ها رو آماده
کنن ما هم شما رو زیر گل محمدی کردیم.این یه رسمه توی شهرمون ،نمیدونم آیا توی
شهرهای دیگه هم همین رسم رو دارن یا نه؟
قدیمیا میگن باعث میشه بچه حساسیت پیدا نکنه و خوش بو میشه.بعشم گلها رو تقسیم
میکنن تا همه صلوات بفرستن.
نازنینم خدا رو شکر بخاطر وجود تو گلم.
بالاخره مامان جون که زحمت کشیده بودن واست گل محمدی پیدا کرده بودن با خاله رویا
و حمیدرضاجون(پسر خاله رویا)زیر گلت کردیم گلمممممممممممممممممممممممممم.
در راه برگشت ساعت 4 بعدازظهر،واسه اولین بار یه کار جالبی می کردی که لبات رو جمع
کنی،فقط یه بار من اینکار رو کرده بودم همین...
قربونت بشم که اینقده باهوشی.توی صندلیت خوابت بردوتا موقعی که رسیدیم خونه
فداااااااات شم که واسه چندمین بار بود که بلندت می کردیم اما طبق معمول همیشه
همین که چشات باز میشد می خندیدی.خیلییییییییییی دوست دارم پریسای خودممممم.
الان ساعت 12 شبه و میخوام چند تا از عکسات رو بزارم از دیروز و امروز.شما هم خوابی
روستای کلشانه بغل خاله فاطی جونت بودی
در مسیر رفتن به روستای زیبای خرو.فدای شکل ماهت بشم قاشقت رو خیلی دوست داری
مراسم کوچک زیر گل محمدی کردن شما
راه برگشت با حرکات لبت از شروع تا پایان
میبوسمت عزیزمییییییییییییییییی.