راه رفتن-بدو بدو کردن و ترسوندن همه توسط پریسای عزیزم
سلام گل قشنگم.
خدارو شکر دیگه به راحتی،قدم ورمیداری و به خوبی راه میری.گاهی بدو بدو
میکنی.موقع راه رفتن بیشتر تلو تلو میخوری
همه رو هم میترسونی،میگی"اوووووو".خیلی باحاله،کلی خندمون میگیره.
اینم یه نمونش.در حال ترسوندن خاله فاطی جونیییییی.
گاهی نصف شب،بیدار میشی و منو میترسونی بعد دوباره میخوابی
دیشب ساعت ٣نیمه شب،از خواب بیدار شدی،اول منو ترسوندی بعدشم
نشستی بالای سرم،موهام رو شونه زدی و .......
ساعت ٤ونیم از شدت خواب طاقت نیاوردم و بابایی رو بیدار کردم ،خودم
خوابیدم.بعد شما و بابایی اومدین تو حال،شروع به بازی کردن تا ساعت٥ونیم
که بالاخره خوابیدییییییییییییییی.
روز به روز کارات قشنگتر و خودت،شیرین تر میشی.قربونت برم الهییییییییییی.
در حال کتاب خوندن تو آشپزخونه.....
چی میخوای از تو ماشین لباسشویی مامان جون؟....
در حال بازی با اسباب بازیهای عارف جون توخونه عمه جونت
٢٦/٧/٩١ دیرتر از بانک اومدم و شما اینطوری خوابیده بودی...
میبوووووووووووسمت.