پریساسادات گلمپریساسادات گلم، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 19 روز سن داره

خاطرات پریسا جون

اولین روز ورود به 8ماهگی پریساجونییییییی

1391/2/27 0:28
726 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نازنینم،اولین روز ورود به ٨ ماهگیت،رفتیم امامزاده علی ،

ساعت ٨شب با مامان جون و خاله فاطی راه افتادیم و ساعت ١٠ شب رسیدیم اونجا.

اول رفتیم زیارت،عمه جون هم از قبل اونجا بودن و ما هم به جمع عمه جون و خونواده

همسرشون اضافه شدیم.شب خوبی رو داشتیم.

بابای عرشیاجون،نذر حلیم داشتن من هم نذر گوسفند.تصمیم گرفتیم گوسفند نذری ما

رو تو  دیگ حلیم بندازن.

از کارای جدیدی که میکنی "بوووووبووووو".صدا درمیاری "ااااااااااااااههههههههههه"

از دیروز یه کم سرفه میزنی و موقع شیرخوردن،بینیت کیپه.

بردمت دار الشفاء پیش دخترعمه بابایی،معاینه ت کردن که خوشبختانه مشکل خاصی

نداشتی .

شب هم دعوت خاله ملیحه (دختر عمه بابایی) بودیم.رفتیم باغ رضوان،یه آش خیلی

خوشمزه هم درست کرده بودن که بعدش فهمیدیم به مناسبت تولد همسر گلشون

بوده.ایشاله ١٢٠ ساله شن.

شب شنبه هم سینا جون با مامان و باباش و مامان جون و باباجونش اومدن خونمون.

امشب هم رفتیم باغ مجنون،زنگ زدیم به خاله رویا (دوست جونم)و دو تا پیتزا سفارش

دادیم و شما هم کلی با حمیدرضاجون بازی کردی و محیط اونجا حسابی خوشت اومد

واسه اولین بار رفته بودیم باغ مجنون.

الان ساعت از ١٢ شب گذشته،شما لالایی،بابایی فیلم نیگاه میکنن.منم که پای لب تاب.

فشار کارم زیاد شده کمتر میتونم بیام واست بنویسم.

پاس شیرم رو هم ساعت ١٣وپانزده دقیقه میرم.

خیلی دوست دارم.عزیزمیییییییییییی.خیلی خوابم میاد تا بعد.

پریسای من توی حمام

اینجا با سیناجون

باغ مجنون

میبووووووووووووووووووسمت.

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

مامان آرینا موفرفری
27 اردیبهشت 91 0:39
عزیزم 8 ماهگیت مبارک.


خاله جون تازه وارد 8ماهگی شدم
نایسل
27 اردیبهشت 91 1:20
مرسی عزیزم لطف میکنی
خاله ملی
28 اردیبهشت 91 9:29
مبارکککککککککک عزیزم


مرسییییییی
نسترن
28 اردیبهشت 91 10:08
نوش جونتون
میگم دختری ماشالله کلی بزرگ شده و خانم شده هزار ماشالله


اره عزیزم
مهسا مامان مرسانا
28 اردیبهشت 91 14:33
عزیزم نذرت قبول.........وای چه قدر بامزه است تو حمام::
مامانی وعرشیا
28 اردیبهشت 91 15:54
چقدر خوب شد که شما هم اومدین امامزاده علی... به ما که خیلی خوش گذشت فقط حیف که عرشیا خان دوست جونش رو ندید وگرنه کلی خوشحال میشد
مامان پریسا
28 اردیبهشت 91 20:46
8 ماهگیت مبارک عزیزم. چه روز خوبی.... خوش باشید و مامان مرجان هم خسته نباشن.
مامان نگار
30 اردیبهشت 91 10:58
ماشاالله خانم شدیا
مامان دینا
31 اردیبهشت 91 23:53
سلام عزیزم .8ماهگیت مبارک عسلم .مامانی نذرتون قبول.واااای که چه عکس جالبی از این دخملی گرفتین.قربوووون خنده هات
نایسل
1 خرداد 91 1:17
8 ماهگی ات مبارککککک جیگر طلا
نایسل
1 خرداد 91 1:17
منم خیلیییییییییی بهترم عزییززز دلم
نایسل
1 خرداد 91 1:17
مرسی به فکرم بودی مهربونم
حسناسادات
2 خرداد 91 10:46
خصوصی