پريساي دوست داشتني من
سلام گل نازم. عزيزم روز به روز دوست داشتني تر ميشي. روز دوشنبه 5/4/91خاله شوكت،قصد سفر به شمال رو كردن .اما دوري ازت واسشون سخت بود اينقده گريه كردن ميگفتن:دلم واسش تنگ ميشه.آخه خيلي بهش وابسته شدم.البته منم خيلي ناراحت بودم. واسه همين از روز سه شنبه ميبرمت خونه مامان جون تا خاله فاطي جون ازت نگهداري كنه.چون تابستونه و مدارس تعطيله،زحمت نگهداري شما افتاده گردن خاله جون. خيلي خوب ازت مواظبت ميكنه. مرسييييييييييييييييييييي خاله جونم.دوستت دارم يه عالمه. از عمو رضا جون(همسر مهربون خاله فاطي)هم ممنون كه حاضر شدن به خاطر شما سفر نرن. اما امروز چهارشنبه يه خانمي حاضر شده ازت نگهداري ...
نویسنده :
مرجان مامان پريساجون
0:04